اگر قورباغه بودم از آن سیگاریها میشدم!
شاید هم از آن الکلیها...
دست نزنباغوحش شیشهای
اینی که قرار است بخوانید به طرز افتضاحی بیانسجام است و این چیزیست که در حال حاضر از مغزم برمیآید. با این حال باز خواهم گشت و بهترش خواهم
کایوتی که دلش میخواهد پاندای عاشق را متقاعد کند تا…
مرد: دوست داشتم میتونستم تو خونه یه کایوت نگه دارم. میدونی آخه… آخه اونی که دوستش دارم شبیه کایوته. کایوت ◊◊◊ نمایشنامه: کایوتی که دلش میخواهد پاندای
کلم
پیرزن لعنتی بدجوری اعصابم را خرد کرده. دوشنبهٔ هفتهٔ پیش رفته بودم سالمندان. پدربزرگ مادربزرگهایم سالهاست فوت شدهاند. فقط میروم سالمندان تا تمرین کنم. تمرین طراحی. استادم گفت بروم
تیمارسـ… ستیز
«خودکشی موفق یعنی مردن طرف. خب همین که این را دربارهٔ کسی که با خودکشی مرده میگویند یعنی این وسط ما همیشه احمق بودهایم و یک چیزهایی را به
بیرمقـقی
چشمهایش را بسته بود. مژههایش میلرزید. لبهایش را لمس کردم. حرارت داشتند. دو انگشتم را بردم دهانش. گرم و خیس شدند. انگشتانم را که پیشتر بردم بازدمهایش را حس
دربارهٔ سوسک اینگونه هم میتوان اندیشید
قطرهٔ عرق از کمرم سر خورد. یک ساعتی دنبالش بودم و حالا آنجا گوشهٔ دیوار بود. دمپایی را بالا بردم. تکان خورد. هول شدم و دمپایی را باشتاب کوبیدم.