اگر قورباغه بودم از آن سیگاریها میشدم!
شاید هم از آن الکلیها...
دست نزنانتخاب هرز
به نظرم رذلترین افراد، صاحب کارخانههای سیگار هستند. نه به خاطر این که موجب بیریخت شدن دندانهای بشر میشوند یا باعث انواع سرطان میشوند و گند میزنند به بوی
مردود امتحانها
گرمی عکسهای قدیمی. سردی جزوههای درسی. برخلاف آلبومهای عکس، جزوهها یخزده به نظر میآیند. آن قدر یخی که حتی اثر دایرهای فنجان چاییام هم نتوانسته گرمشان کند. جزوههای لعنتی.
سرخ، سفید، سیاه
آقا شما ماهی قرمزات را بینداز تو فنجان. کسی ایرادی نمیگیرد. خود ماهی هم که لال است. بینداز همان جا و محلش نده. برای غذا هم آشغال بین دندانهایت
هر دیگری که تو میل داری
کشف نقشهای جدید را دوست داری. عاشق این هستی که پرسوناهایت را روی چهرهٔ زخم خوردهٔ من بیندازی. مطابقت بدهی. اگر هم نیاز بود کمی جا به جا کنی.
مغز لزج
سبد پیکنیک را باز میکنم. تکههای مرغ سوخاری را از لای فویل درمیآورم. بوی مرغها در هوا میپیچد. جام را محتاط بیرون میکشم. شیشهٔ عرق را هم کنار جام
سرطان سیگار
چرا انسان به سرش نمیزند از ارتفاع صد متری بپرد تا مطمئن شود قادر به پرواز نیست؟ دوستشان داری؟ پس همهشان بتاند. پس تو بت داری. بتها را بسوزان.