اهمال‌کاری چیست؟

تا به حال با ملاقه چای نوشیدید؟

مظفر با ملاقه چای می‌نوشید.
مرحوم آدم عجیب‌ غریبی نبود. فقط شدیدا اهمال‌ می‌کرد. همیشه در گوشه‌ی آشپزخانه‌اش یکی دو صف مورچه به چشم می‌خورد. این قدر خانه‌اش را جارو نمی‌کشید که آخر مورچه‌ها برای بردن خرده آت‌و‌آشغال‌هایش بسیج می‌شدند. درون سینک آشپزخانه‌اش یک کوه ظرف کثیف تلنبار شده بود. به ندرت لباس تمیز داشت و خانه‌اش به شدت شلوغ و غیرقابل تحمل بود.

 

بنده خدا آدم تنهایی‌ هم بود. دوست داشت با دختری آشنا شود ولی حتی حرف زدن با جنس مخالف را هم اهمال می‌کرد. همیشه فرصت حرف زدن با آن‌ها را به دلایل مختلف از بین می‌برد. مثلا با خودش می‌گفت: «شاید حرفی بزنم که مسخره باشه. اون وقت احمق جلوه می‌کنم.»، «شاید اگه برم جلو فکر کنن هولم.» یا «بذار برای یه روز دیگه.» و…

 

او در شغلش هم هیچ پیشرفتی نمی‌کرد. یک بار مدیرکارش زد به شانه‌ی مظفر و گفت: «کارت خوب بود. ببینم مظفر دوست داری رئیس اون بخش بشی؟» اما مظفر چون یک اهمال‌کار درجه‌ی۱ بود به خود نالایقش اندیشید و حس کرد نمی‌تواند همچین چیزی را به عهده بگیرد پس گفت: «ممنون اما فکر نکنم من مناسبش باشم.»

 

 

بعضی‌ها فکر می‌کردند مظفر تنبل و بی‌خاصیت است. اما مظفر این طور نبود که. فقط یک اهمال‌کار بدبخت بود. می‌خواست به‌ دیگران توضیح بدهد که تنبل نیست اما خب این مسئله را هم عقب انداخت. تا جایی که مردم صدایش کردند تنبل‌باشی.

 

 

بدین ترتیب مظفر اجازه داد زندگی‌اش به خاطر اهمال‌ تباه و نابود شود. او هیچ‌وقت برای حل این مشکل لعنتی‌‌اش اقدامی نکرد. البته چرا.

یک بار کتاب «غلبه بر اهمال‌کاری» خرید. ولی حتی برای خواندن آن کتاب هم اهمال کرد. بعد کم‌کم پیر شد و آخر اهمال‌کار از دنیا رفت. اگر می‌توانست در دفن کردن خودش هم اهمال می‌کرد. ولی خدا رو شکر دیگران نگذاشتند ریخت و قیافه‌ی مظفر بشود شبیه سینک آشپزخانه‌اش و او را به موقع به خاک سپردند.

 

یک اهمال‌کار درجه‌ی۱ این شکلی‌ست. به ناچار با ملاقه چای می‌نوشد و بیشتر از همه خودش را به فنا می‌دهد.

حالا این آدم اگر چه می‌کرد زندگی‌اش بهتر می‌شد؟

چگونه اهمال‌کاری را کنار بگذاریم؟

 

 

 

 

درباره‌ی عکس*

این گربه‌ یک جورهایی سرور محله‌ی ماست. او مطلقا به هیچ چیزی اعم از بوق ماشین، سگ‌ها، چخ کردن و آدم‌ها اعتنا نمی‌کند. هر جا میلش بکشد ولو می‌شود و تکان نمی‌خورد. اگر بخواهید ماشین را از پارکینگ بیرون بکشید و او جلوی در لمیده باشد، باید پیاده شوید تا به صورت فیزیکی دورش کنید. بلکه زیر چرخ له نشود.

به صورت فیزیکی؟

منظورم این شکلی‌ست:

 

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *