نیل سایمون
اولین نمایشنامهای که خواندم «اتاقی در هتل پلازا» بود. میرفتیم سفر. دقایق آخر حرکت به سرم زد کتاب را بردارم. تجربهٔ محشری بود. کتاب را در یکی از اتاقهای کمنور «قصر طلایی» خواندم. نیل سایمون نویسندهای بود که نظرم را به نمایشنامه جلب کرد. نوشتههایش روان و بامزه هستند. طنزی که نویسنده اصراری به وجودش نداشته و طبیعیست. همانطور که در مصاحبهای با تری گراس میگوید وقتی برای اولین بار (THE ODD COUPLE) را به دوستش نشان داده انتظار داشته او به کمدی سیاه داستان اشاره کند ما دوستش به او گفته این خندهدارترین نمایشنامهایست که تا به حال خوانده.
نیل سایمون حین نوشتن واقعا غرق نوشتههایش میشده. او حتی در ادامهٔ مصاحبه هم به این موضوع اشاره میکند. او به تری گراس میگوید ذهنش تمایزی بین داستانهای تخیلی و زندگی واقعی قائل نمیشود. به همین دلیل بدنش دردی را حین نوشتن شکل بگیرد حس میکند. مثلا وقتی صحنهٔ پر از کشمکشی بنویسد از لحاظ جسمی هم خسته میشود.
ماروین نیل سایمون (۲۰۱۸-۱۹۲۷) نمایشنامهنویس وفیلمنامهنویس آمریکایی بود. آثار معروفش:
کلهپوکها/مشنگها
پابرهنه در پارک
اتاقی در هتل کالیفرنیا
اتاقی در هتل لندن
شایعات
زندانی خیابان دوم
دیوید مامت
«دیوید چرا باید همه چیز را دراماتیک کنی؟»
دیوید طی مصاحبهای میگوید وقتی بچه بوده مادرش این را به عنوان انتقاد این را به او میگفته است.
اما میبینیم دیوید از این ویژگی به نحوه احسنت استفاده کرده. حتی بعدها در کتاب «سه کاربرد چاقو» از فواید درام مینویسد.
«درام با نمایاندن و به کار گرفتن بنیادیترین عناصر وجودیمان -سازوکار ارزشمند سازگارپذیریمان- ما را به هیجان میآورد.»
دیوید آلن مامت هنرمند آمریکایی متولد ۱۹۴۷ است. از جمله نمایشنامههای معروف او:
بوفالوی آمریکایی
اولئانا
گلنگری گلن راس
سارا کین
نمایشنامهٔ «ویار» را که خواندم حس کردم… نه. اصلا نمیشود گفت چه حسی بود. این حسها اولا برای هر کس متفاوت است و ضمنا تا خودتان نخوانید نمیتوانید متوجه حرفم بشوید. متاسفانه مترجمان ایرانی خیلی سراغ این نویسنده نرفتند. با این حال توانستم ترجمهای زیرخاکی از آثار او گیر بیاورم.
این مونولوگ را ببینید:
و میخواهم قایمباشک بازی کنیم و لباسهایم را به تو بدهم و به تو بگویم از کفشهایت خوشم آمده و روی پلهها بنشینم وقتی تو داری حمام میکنی و گردن تو را ماساژ بدهم و پاهای تو را ببوسم و دست تو را بگیرم و برای خوردن غذا برویم و اهمیتی ندهم که تو داری از غذای من میخوری و تو را پیش رادیها ببینم و دربارهٔ روزمان حرف بزنیم و نامههای تو را تایپ بکنم و جعبههای تو را حمل بکنم و به پارانوهای تو بخندم و به تو کاستهایی بدهم که گوش نمیکنی و فیلمهای عالی با هم تماشا کنیم و فیلمهای فاجعهبار با هم تماشا کنیم و دربارهٔ رادیو غر بزنیم و وقتی خواب هستی از تو عکس بگیرم و نصفه شب بروم برایت قهوه بخرم و بعد تو از سیگارهایم کش بروی و هیچوقت نتوانی کبریت را پیدا کنی و…
سارا کین (۱۹۹۹-۱۹۷۱) نویسنده انگلیسیست. از آثار معروف او:
عشق فائدرا
سایکوسیس ۴:۴۸
یک پاسخ
سلام خانم مرادپور عزیز.
موفق باشید.