انتخاب هرز

به نظرم رذل‌ترین افراد، صاحب کارخانه‌های سیگار هستند. نه به خاطر این‌ که موجب بی‌ریخت شدن دندان‌های بشر می‌شوند یا باعث انواع سرطان می‌شوند و گند می‌زنند به بوی عطر آدم، بلکه به خاطر عکس‌ جلد سیگارها می‌گویم.

یعنی چه که دو تا شش سیاه و سفید چاپ کرده‌اند و نوشته‌اند «مرگ. زندگی»؟
اگر آن قدر نگران بشریت هستند چرا اصلاً سیگار تولید می‌کنند. اگر برای‌شان مهم نیست و به فکر جیب خودشان‌اند چرا این عکس و محتوای بی‌معنی را که هیچ اثری هم ندارد چاپ می‌کنند؟
یعنی خود فرد سیگاری نمی‌داند کارش چقدر زیان‌بار است؟
اگر سیگاری بودم قبل از برداشتن هر نخ می‌خندیدم. رو به جعبه سر تعظیم فرود می‌آورم و می‌گفتم ممنون که مرگ و زندگی را با تصویر نشانم دادی من واقعاً گمراه بودم. با این حال باز هم می‌خواهم مرگ را انتخاب کنم.

انتخاب کردن. مسئله همین است. به نظرم صاحب کارخانه‌ها برای این که از عذاب روحی‌شان کم کنند این کار را به عهدهٔ خود فرد سیگاری می‌گذارند. تا مثلاً اگر روزی یک بدبخت سرطانی یقه‌شان را گرفت و بازخواست‌شان کرد، او را هل بدهند، یقه‌شان را پاک کنند و محترمانه بگویند که عزیز من خودت مرگ را انتخاب کرده‌ای و بعد روی پاشنهٔ پا بچرخند. سوار ماشین گران‌شان بشوند و بروند. همان ماشینی که با انتخاب‌ سیگاری‌ها پولش را به دست آورده‌اند.
و همهٔ این‌ها درحالی‌ست که دارن آرنوفسکی فیلم مرثیه‌ای بر یک رویا را می‌سازد تا حال آدم را از هر چه مخدر و مواد است به هم بزند. واقعاً به هم بزند. موثر و شدید. نه مثل این جملات هرز که روی بسته‌های سیگار چاپ می‌کنند.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *