اگر قورباغه بودم از آن سیگاری‌ها می‌شدم!

اگر جور دیگری بود…

یک روز شیطان حسادت نکرد و همچنان محبوب خدا ماند.

یک روز مار، دست و پا* داشت چون حوا را وسوسه نکرده بود.

یک روز حوا سیب نخورد و از آن به آدم هم نداد.

یک روز آدم و حوا به زمین نيفتادند.

یک روز قابیل برادرش را نکشت.

یک روز نوح کشتی‌ای نساخت، چون سیلی نیامده بود.

یک روز همه جا سبز ماند.

یک روز جور دیگری شد.

یک روز هیچ پايان بدی نبود.

البته هیچ پایانی، خوب هم نشد.

درواقع چون پایان‌های بد نبودند، نتوانستیم خوب‌ها را تشخیص دهیم.

شاید به خاطر همین بود که…

یک روز شیطان حسادت کرد.

 

*مجازات مار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *