اگر قورباغه بودم از آن سیگاری‌ها می‌شدم!

سه‌گانه کمال‌گرایی✨

1-کمال‌گرایی

درباره ایده‌، خیال پردازی کردن؟ نه

درواقع تصور ایده با جزئیات فراوان، در درخشان‌ترین حالت خود.

 

2_به تاخیر انداختن

به هرحال اجرای این تصورات خداگونه، انرژی زیادی لازم دارد. حتی برای شروع، شما نیاز به انجام کارهای زیادی دارید. شاید در ابتدا خیلی امیدوار و با انرژی پیش بروید اما کم‌کم نیرویتان رو به ضعف خواهد رفت. امیدتان کمرنگ‌تر خواهد شد. معمولاً مجبور خواهید شد کارها را به تعویق بیندازید، چون وقت و نیروی کافی برای انجام آنها ندارید.

 

3_فلج شدن

تیر خلاص. بلاخره بعد از انکارهای مکرر، شما قبول خواهید کرد که اجرای ایده، واقعا خیلی بیشتر از توانتان است.

بلافاصه احساس ناکامی و افسردگی سراسر وجودتان را دربرمی‌گیرد. شما می‌مانید و رویاهای محشری که ناقص و تکه پاره، آواره کرده‌اید.

این احساسات، بسیار شوم هستند.

یک جوجه را با کرک نرم تصور کنید.

جوجه‌ای با چشمان درشت، که در آنها نورِ اعتماد و امید می‌درخشد.

جوجه هر روز برایتان جیک جیک می‌کند. مدام در اطرافِ شما راه می‌رود. شما هم با عشق برایش دانه می‌ریزید. بین شما دلبستگی خاصی وجود دارد. همه چیز خوش است ولی متاسفانه آسمان‌تان کم‌کم تیره می‌شود. حواستان نیست که ناخودآگاه جوجهِ پرواز یاد نگرفته، را تا چه حد بالا برده‌اید.

به بلندای صخره‌ای برافراشته. ارتفاعی که قابل تخفیف نیست.

جوجه را در مشتتان گرفته‌اید. قلب تپنده اش را حس می‌کنید. تند و لرزان می‌تپد. انگار کم و بیش چیزهایی فهمیده باشد. به چشم‌هایش نگاه می‌کنید؟ شاید

در آخر مشتتان را باز می‌کنید. جوجه رها می‌شود. بدون اینکه بلد باشد، بال بزند.

این روزها شدیدا مشغول جمع کردن اجسادشان هستم 🙂

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *