اگر قورباغه بودم از آن سیگاری‌ها می‌شدم!

یک نخ شعر

با چه چیز می‌توانم تو را نگه‌ دارم؟

من به تو

خیابان‌های باریک،

غروب‌های درمانده

و ماه‌ِ حوالی ناهموار را پیشنهاد می‌دهم

من به تو تلخی نگاه مردی تقدیم می‌کنم که نگاه کرده است

طولانی و طولانی به ماهِ تنها

هر بصیرتی که کتاب های من ممکن است داشته باشند، به تو تقدیم می‌کنم

هر مردانگی یا شوخ طبعی زندگی‌ام را

من به تو وفاداری مردی را تقدیم می‌کنم که هرگز وفادار نبوده

من آن هسته خودم را که نگه داشته‌ام، پیشنهاد می‌کنم

به نوعی — همان قلب مرکزی که نباید معامله کرد

به اختصار، هسته‌ای که با رویاها راهبندان نمی‌شود و دست نخورده است از زمان از لذت و از ناملایمات

 

خاطرات یک رز زرد را تقدیمت می‌کنم که در غروبی دیده شده؛ سال‌ها قبل از به دنیا آمدنت

تفاسیری می‌نمایانم از خودت، نظریه‌هایی از خودت، اخبار معتبر و حیرت‌آور از خودت

می‌توانم تنهایی‌ام، تاریکی‌ام را به تو بدهم

 

ای قلب گرسنه‌ام‌؛ دارم تلاش می‌کنم به تو باج بدهم

با تردید، با خطر و با شکست

 

خورخه لوئیس بورخس (1934)

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *