شما فرزند هفت سالهتان را تا ابد در خانه حبس میکنید؟ گمان نکنم. حتی اگر خیلی دوستش داشته باشید یا حتی اگر به مزخرف بودن مدارس اعتقاد راسخ داشته باشید فرزندتان را در خانه حبس نخواهید کرد. اگر والد خوبی باشید لباس خوبی به او میپوشانید و تر و تمیز به مدرسه میفرستیدش. چون میخواهید پیشرفت کنید.دربارهٔ پرورشش کتابهای فرزند پروری مطالعه میکنید و مراقبش هستید.
مهم نیست اگر یک پاراگراف باشد یا یک داستان هزار صفحهای؛ هرچیزی که مینویسیم میشود فرزندمان. فرزندها از ابتدا جوانهای برومند ۲۵ ساله نیستند. آنها برای بزرگ شدن نیازمند پیشرفتاند. نیازمند غذای خوب، علم فرزندپروری و مدرسهاند.
غذای خوب
کتابها
خواندن کتاب را به هیچ عنوان دست کم نگیرید. بهترین نویسندگان همیشه بیشترین مطالعه را داشتهاند. خواندن کتابهای خوب خود مکتبیست برای آموختن. آنها به ما یاد میدهند چگونه با نوزاد خود -که همان نوشتههای اولیهمان است- رفتار کنیم.
آدمها
این تصور مزخرف را که نویسندگان همیشه منزویاند و با هیچکس رفت و آمد ندارند بریزید دور. در واقع رابطه با آدمها همیشه ایدههایی ناب به همراه دارد. حتی اگر پیرزن همسایهٔ طبقهٔ بالا روی کلهٔ شما که در حیاط نشسته بودید تف پرت کند، حتی اگر مادر پدر بدجنستان گند زده به کودکی شما، حتی اگر حالتان از گروهی احمق به هم میخورد و… همهٔ اینها برای نویسندگان ارزشمند باید باشد. چرا که هر رنجشی هر شادکامیای هر حرفی که آدمها به شما میدهند پر از ایده است.
علم فرزندپروری
این علم در واقع همان نکاتیست که درباره ادبیات یاد میگیریم. مثلا ممکن است شما مطلبی راجب پاراگرافبندی یا انواع قید بخوانید. اگر نوشتهتان را بچهتان در نظر بگیرید، یادگیری این نکات میشود همان علم فرزندپروری. چرا که ما را از سخیف نوشتن به دور میدارد. زیاد سخت نگیرید همین که گاهی در نت املای درست کلمات را چک میکنید یعنی به فرزندتان اهیت دادهاید.
مدرسه
اگر فرزندتان را به مدرسه میفرستید پس نباید مشکلی هم با منتشر کردن داشته باشید. چرا که انتشار همان کاری را با نوشتهها میکند که مدرسه با بچهها. درست است که مدارس مزخرفاند. با این حال بچه در مدرسهست که رفتارهای اجتماعی را یاد میگیرد. هر چند باید بگویم که حواسمان را باید جمع کنیم. نباید بگذاریم مدرسه خیلی به فرزند آسیب بزند. برای مثال اگر در مدسه خیلی بچه را تحقیر کنند و بکوبند باید مدرسهٔ او را عوض کنیم. انتششار هم همین است. اگر مخاطبان بیشعوری دارید که همیشه فقط میخواهند ایرادات چرت و پرت ازتان بگیرند باید یا آنها را به کل حذف کنید یا این که محل انتشارتان را مثلا از اینستا به تلگرام عوض کنید. البته زیاد هم نباید بهتان بر بخورد. انتقادپذیر باشید. انتقادی که مخاطب (غیر عقدهای) میکند از صدتا «وای چه خوب نوشتیییی» بهتر است.
تر و تمیزی قبل از فرستادن نفله به مدرسه
همانطور که برای بچههای کلاس اولتان لباسهایشان را اتو میزنید باید به سر و وضع نوشتهها قبل از انتشار هم توجه کنید. وگرنه مردم به بچهتان میخندند و میگویند «این منگلو ببین چقدر کر کثیفه». هیچ کس هم رغبت نمیکند به بچهتان نزدیک شود. چنان که انگار جذام دارد. چه باید کرد؟ چگونه باید احتمال جذامی بودن متن را کاهش داد؟
نیمفاصله
اکر به نویسندهای قدر نوشتهتان را نشان دهید ولی نیمفاصله را در آن رعایت نکرده باشید او احتمالا بهن ناچار بهتان لبخند میزند و میگوید «چشم میخوانم و بعد نظرم را میگویم» و این در صورتیست که نویسنده آدم خوشاخلاقی باشد. اما وقعا که نمیخواند. شما را دست به سر میکند. انصافا هم خوب میکند. چرا که وقتی شما خودتان هم حوصلهٔ مجدد خوپاندن نوشته و ویرایشش را نداشتید آن بدبخت چرا باید اصلا وقتی را برایتان هدر کند. نیمفاصله از بدیهیترین چیزهاییست که باید باید باید باید رعایت کنید. وگرنه فقط خوراک سطل آشغال تولید کردهاید. من را بابت تلخی زبانم عفو کنید. فقط این که خیلی از بهترین نوشتهها سر همین نکات جزئی به آشغال مبدل میشود خیلی اعصابم را راکد میکند.
نقطهگذاری و ویرگول
قورباغه گفت :درست بنویس . وگرنه تو را میبلعم
قورباغه گفت: درست بنویس. وگرنه تو را میبلعم.
دوستان اگر تفاوت دو جملهٔ بالا را متوجه شدید که احسنت اگر نه… بروید این جا (+) و جان مادرتان قدری توجه کنید.
پ.ن: حتی اگر ADHD دارید/هستید.
:/
توجه به معنی و املای کلمات
همانطور که ابزار کار پزشک گوشی پزشکی و برای بناها تراز بناییست؛ ابزار نویسنده کتابها و مخصوصا فرهنگ لغات اوست. خدا را شکر چیز محشری هم به اسم واژهیاب وجود دارد که به نظرم نویسنده همیشه باید ازش استفاده کند. لطفا سرسری از هر کلمهای که مینویسید عبور نکنید. گاهی به مترادف هر کلمه هم توجه کنید. املا را هم که دیگر نیازی به گفتن نیست. احتمالا خودتان هم میدانید که نوشتن قورباغع به جای قورباغه چقدر فاجعهست.
کلام آخر
نوشتن خیلی خوب است اما آیا فقط باید نوشت و به ارتقای سطح نوشته نیندیشید؟ بهترین چیزی که میتواند باعث پیشرفت متنتان شود انتشار روزانهست. بله اولش سخت است ولی شما در صورتی که هزاران خزعبل منتشر کنید میتوانید هزار و یکمین چیز را ارزشمند بدانید. منتشر کنید و دنبال بازخورد نباشید. وقتی به قدر کافی خوب بنویسید آدمها خودشان برای بازخورد پیشقدم خواهند شد. همیشه این را بدانید که با مخفی کردن یادداشتها و فرار از انتشار فقط بچههایتان -که میتوانستند جوانهای رعنایی بشوند- را زنده به گور کردهاید. خود انتشار وسواس میآورد. شما تا زمانی که وسواس به خرج ندهید همیشه در همان سطح آماتور خواهید ماند.