اگر قورباغه بودم از آن سیگاری‌ها می‌شدم!

کلمات باشکوه

از قطره‌طلا

خوشم می‌آید. به نظرم فکر بکری بوده که چنین اسمی برای میوه‌های درخت آلو بگذارند. کلمه‌ای‌ست کاملا تصویری.

می‌توانم این جور تصور کنم که

درخت آلوی قطره‌طلا ابتدا درختی بوده است غمگین. با میوه‌هایی شیشه و بی‌رنگ. جوری محو که درختان دیگر آن‌ها را مسخره می‌کردند. خورشید صدای خندهٔ آن‌ها را می‌شنود. آن وقت یکی از اشعه‌هایش را به درخت می‌بخشد. اشعه‌ آب می‌شود و بر میوه‌های شیشه‌ای درخت آلو می‌چکد. حالا آن‌ها می‌درخشند. تا ابد. مثل قطره‌های طلا.

اوه شرمنده. قرار نبود داستان شود. اما خب این قدر از این کلمه خوشم می‌آید که دیگر نتوانستم نگویم. دستم خودم نیست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *