اگر قورباغه بودم از آن سیگاری‌ها می‌شدم!

مرگ رنجیدهٔ او

  1. بین سفیدی‌ها و سیاهی‌های زندگی ناراحت ایستاده بود. هوای سرد خشک مشهد را نفس می‌کشید و هر روز پوچ‌تر می‌شد. با این همه ۱۴ سالی نوشت. آهنگ ساخت و با موسیقی دوام می‌آورد. می‌نوشت. آهنگ‌هایش را از نوشته‌هایش بر‌می‌داشت. آنها را می‌خواند و ارائه می‌داد. نزدیک‌های گرفتن مجوزش بود که زد زیر میز.

یک روز خیلی تاریک به قرص‌هایش نگاه کرد. همه را کف دستش ریخت و بلعید.

چند ساعت بعد مرگ، او را با خودش برد.

 

 

او هادی پاکزاد بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *